سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موقتا عنوان ندارد

انارانه (2)

مظاهر دیدگاه

سلام آقا(بقیش را خود آقا می‌دونه، نیاز به نوشتن نیست)بیرون می‌آورم و روی دست می‌گیرم. سرخ سرخ. اناری است ؛با دانه‌ای بهشتی. سرخ سرخ.
رسیده است انگار، و منتظر افتادن. ولی فقط انار دل ترک برداشته و هنوز سفت چسبیده‌ به شاخه. جایی بین زمین و آسمان. تکلیف و درس مشق معلوم نیست. شوق رهایی نیست.
شیطان از آن نزدیکی رد می‌شد
. نیم نگاهی کرد _ شاید نقشه‌ای کشید _ رفت.

****

سه تا گفتم... من همینم تو همینی، پس توهم بی‌معناس ... دوم معامله با خدا زیان ندارد، همه‌اش سود است؛ خدا می‌خواد پس معامله کن ... سومی سفید بود ... هرطوری دوست داری تویش بنویس.


کلمات کلیدی: روزنوشت

?بازدید امروز: (8) ، بازدید دیروز: (46) ، کل بازدیدها: (271577)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ